شهاب شهرزاد در خصوص سینمای دینی گفت: سالهاست درباره سینمای دینی صحبت می کنیم و چالش مهم سینماگران این است که چگونه امکان تبدیل مفاهیم قرآنی به درام وجود دارد. فیلم «گهواره ای برای مادر» از نگاهی صمیمی به آیات قرآنی وارد روایت یک داستان شده و بسیار در این زمینه موفق بوده است و از این جهت مقداری به سینمای قرآنی نزدیک شده ایم.
شهرزاد ادامه داد: وقتی از سینمای دینی صحبت می کنیم، این طرز تلقی ایجاد می شود که درباره یک ژانر صحبت می کنیم اما سینمای دینی یک نگره است که می تواند در تمام ژانرها به کار برده شود؛ به عبارتی ما می توانیم سینمای کمدی دینی و خانوادگی دینی داشته باشیم و وجه نمایش آنها می تواند نمایش زندگی دین مدارانه باشد و این اتفاق در فیلم«گهواره ای برای مادر» افتاده و در واقع جهشی است به سوی دستیابی به مختصات سینمای دینی یا قرآنی.
رضا درستکار دیگر منتقد«هفت» نیز در ادامه عنوان کرد: این فیلم مصداق عینی سیاست های اجرا شده طی 3 الی 4 سال گذشته برای نحیف کردن و حقیرکردن سینماگران از طریق سفارشات،نسخه پیچیدن ها و تحمیلاتی است که از بیرون بر آن وارد می شود. بحث من کلی است و با حرف های آقای شهرزاد به کلی مخالفم و چنین چیزی در سینمای ما به وجود نیامده و نخواهد آمد.
این منتقد افزود: قصه این فیلم نحیف است و فقط از لحاظ تصویرسازی سعی می شود که قصه فیلم سرپا بایستد. تمام کارشناسان این حوزه می توانند این فیلم را به عنوان شاخص فعالیت های خودشان، معیار قرار دهند و جستجو کنند که چگونه نسخه پیچی در سینما جواب نمیدهد و چطور برای خوشحال کردن هنرمندان قدمی برداشته میشود که نوعی بردگی و اسارت برای آنها به ارمغان میآورد. فیلم هایی از این دست که با استقبال مخاطب روبرو نمیشود، تهدید سینمای ما هستند.
شهاب شهرزاد در تقابل با نظر درستکار بیان کرد: مسأله نسخهپیچی در سینما را به معنای سفارشی بودن درک نمیکنم و این خارج از متن باید بررسی شود. اما آیا سفارشی ساختن یک فیلم که مروج مفاهیم قرآنی باشد، مشکل ماست و ما را ناراحت می کند؟
این منتقد یادآورشد: مهمترین موضوع در این فیلم دارا بودن تم انتخاب میان عشق و وظیفه، جهاد در راه خدا و نیکی به والدین است که در قرآن روی آن تأکید میشود. کافی است به سابقه این سینماگر مراجعه کنیم؛ مثلا اگر فیلم «چراغی در مه» یا «دختر،پدر،دختر» را دیده باشید، بعید می دانم برچسب سفارشی بودن یا نسخه پیچیده شدن را برای آقای رضایی در نظر بگیرید.
مجری برنامه رادیویی-سینمایی«نگاه نقرهای» توضیح داد:گرایش معنوی تکریم به والدین از فیلم «چراغی در مه» شروع شده است و آنجا فیلمی خودجوش ساخته شده که ساختار تجربی فوق العاده درخشانی دارد و در فیلم «دختر،پدر،دختر» هم همین مضمون را صادقانه می بینیم اما دیدگاه«گهواره ای برای مادر» ارزشیتر و مبتنی بر ارزشهای دینی و آیات قرآنی است.
درستکار در ادامه صحبتهای پیشینش گفت: هیچ کس با رویکرد سینمای دینی مخالف نیست بلکه بیشتر با فضای مسموم سینما کار داریم. سفارش آنجا اتفاق میافتد که فلان ردیف بودجه مختص این نوع فیلمسازی می شود.
«هفت» در ادامه پناه برخدا رضایی کارگردان فیلم «گهواره ای برای مادر» را روی خط داشت و این کارگردان درباره صحبت های منتقدان در خصوص فیلم گفت: خودم فیلمهای ارزشی که سفارشی بودند را نقد می کردم و دوست نداشتم. اما ارزشی دغدغه من است و تمام تلاشم این بود که با فرم، زیباییشناسی های بصری و زبان سینما این اتفاق بیفتد. من قطعا با سفارشی شدن کار مخالفم.
شهاب شهرزاد با اشاره به داستان فیلم تشریح کرد: داستان«گهواره ای برای مادر» بسیار ساده است و این سادگی به حدی است که گاهی این تصور به وجود می آید که بر روی فیلم نامه کار زیادی صورت نگرفته است. یکی از ظرافت های فیلم این است که از دل آن سادگی، روایتی را تعریف می کند که با یک ریتم مناسب و متناسب با اجزا پیش می رود و وجه مشترک آن آرامش است. این آرامش در معماری،انتخاب صحنه، خود داستان،ریتم بازی ها و رنگ ها و غلبه رنگ سبز و آبی رعایت شده است.
وی ادامه داد: ما مقابل فیلم«گهواره ای برای مادر» با یک نوع فراگرد روبرو هستیم که گاهی نمی شود اجزا را از هم جدا کرد. به عبارتی آن قدر این اجزا هوشمندانه کنار هم چیده شده اند که سفارشی بودن آن، مرا به شک می اندازد چون کار سفارشی تصنع به بار می آورد.
شهرزاد افزود: من اتفاقی درونزاد در فیلم«گهواره ای برای مادر» میبینم؛ به عبارتی یک آرامش و طمأنینه در روایت داستان اتفاق میافتد که به تدریج ما را با مفاهیم جاری در داستان مثل تکریم والدین و مکارم اخلاق آشنا میکند. با این نماها کاریزما و تصاویری دلنشین از شخصیت زنانه اصلی فیلم در قاب چشمان ما مینشیند.
رضا درستکار در تقابل با نظر شهرزاد گفت: طی چندسالی که از انقلاب میگذرد، ما هر روز این تصاویر را در تلویزیون میبینیم و چیزی به فرهنگ دیداری ما اضافه نمیشود. ما داخل سینما می رویم که با فرآیندی پیچیدهتر و والاتر روبرو شویم.
این منتقد ادامه داد: این فیلم بیشتر بر اساس قریحه فضاسازی فیلمساز روی پای خودش ایستاده است اما از نظر مفاهیم و معانی به طور رسمی تمام شده و تاریخ انقضای آن گذشته است و تماشاگر برای دیدن این فیلم پولی پرداخت نمیکند. من صرفا درباره کار این کارگردان صحبت نمیکنم بلکه درخصوص جریانی صحبت میکنم که فیلمسازان ما را از درون تهی میکند.این نوع سینما از عالم شخصی شده خودش جلوتر نمیرود.
شهاب شهرزاد پاسخ داد: همان طور که گفتم ما با فیلمی روبرو هستیم که این مفاهیم را دراماتیزه کرده است و شما یک مثال بزنید که نماز را برای مخاطبش به این زیبایی و دلنشینی ترسیم کرده باشد.
درستکار گفت: مسأله من به عنوان یک تماشاگر نماز خواندن نیست،بلکه نماز را در مسجد میخوانم. منظورم این است که برای دیدن نماز بهتر است به مسجد برویم، ما به سینما نمی آییم که نماز ببینیم.
شهرزاد در پاسخ تصریح کرد: در تمام این سالها تلاش شده است که سینما بتواند زبانی برای انتقال مفاهیم ارزشی پیدا کند و آن را تصویری کرده و گسترش دهد. وقتی فیلم«گهواره ای برای مادر» با فیلم های قبلی مقایسه می کنیم، شاهد اتفاقات جدیدی در نوع نگاه و روایت داستان هستیم؛ به عبارتی حرکت دوربینی داریم که در خدمت یک روایت نرم، ملایم و ریتم مناسب است. این آرامش ناشی از نماز را در تمام فیلم می بینم تا متوجه شوید چگونه این آرامش در اجزای فیلم به مخاطب منتقل شده است.
درستکار پاسخ داد: اگر مبنای ما نماز خواندن باشد،بسیاری از فیلم های دینی در کافه اتفاق میافتاد و به محض اذان گفتن آنها توبه می کردند. ما نباید از نماز برای یک فیلم خرج کنیم. فرم به علاوه محتوا ساختار را میسازد اما وقتی قصه نحیف باشد، دیگر ساختاری به معنای عام به وجود نمیآید.
شهرزاد در تقابل با نظر درستکار گفت:این فیلم در خدمت بیانی است که میتواند به مخاطبش بدهد. به نظر میرسد عناصر و نشانههای تصویری در فیلم وجود دارد که برای صحنه به صحنه آن فکر شده است و حتی یک گل آفتابگردان میتواند نماد کل فیلم باشد. فیلم درباره تبلیغ دین و یک مبلغه زن است که شخصیت اصلی در این فیلم در مورد این که تبلیغ دین را انجام دهد یا به مادرش برسد، مخیر است.
این منتقد تشریح کرد: در ساختار هیچ به علاوه ای وجود ندارد. ما در سینما با فرم روبرو هستیم و محتوا در درون فرم است و وقتی فرم را به علاوه محتوا بدانیم، فکر میکنیم محتوا روی فرم سوار شده است. تکلیف پناه برخدا رضایی مشخص است. نام آن را هنری نمیگذارم بلکه سینمایی تماشایی است یعنی به شدت از سینمای رادیویی فاصله گرفته است. این کارگردان به شدت معتقد به تصویر و ترکیب بندی و نگاه زمینی به آسمانی است.
شهرزاد در پایان گفت: وظیفه سینمای انقلاب این است که مفاهیمی مثل نماز و حجاب را به شیوه صحیح انتقال دهد. با مراجعه به آثار شهید مطهری و قرآن متوجه ابعاد حجاب رفتار و گفتار می شوید. می توانم به شما ثابت کنم آیه به آیه از تکریم والدین و حجاب در گفتار و رفتار در این فیلم تصویر شده است. وقتی شخصیت اصلی فیلم یعنی نرگس به احترام باوری که دارد، کفش خود را از پا در می آورد، این همان حجاب رفتار در اسلام است. این فیلم آشکارا در خصوص حجاب با ما صحبت نمی کند و شعار نمی دهد بلکه با رفتار بازیگر آن را به ما نشان می دهد.
نظرات شما عزیزان: